See English Version

درباره بروکسل

بروکسل، بروکسل فلاندری، بروکسل فرانسوی، شهر، پایتخت بلژیک. این رودخانه در دره رودخانه سن (فلاندری: Zenne)، شاخه کوچکی از شِلده (به فرانسوی: Escaut) واقع شده است. بروکسل بزرگترین تجمع شهری این کشور است. این منطقه از 19 کمون یا شهرداری تشکیل شده است که هر کدام دارای میزان زیادی از استقلال اداری هستند. بزرگترین کمون - که مانند کلان شهر بزرگتر، بروکسل نام دارد - شامل هسته تاریخی شهر و به اصطلاح "محله اروپایی" است که نهادهای اتحادیه اروپا (EU) در آن قرار دارند. بروکسل بزرگ در سال 1989 و در جریان فدرال شدن بلژیک به طور رسمی به منطقه پایتخت بروکسل تبدیل شد. همراه با مناطق بسیار بزرگتر فلاندر و والونیا، منطقه پایتخت بروکسل یکی از سه بخش اصلی سیاسی کشور را تشکیل می دهد. به عنوان مقر اتحادیه اروپا، بروکسل به عنوان "پایتخت اروپا" شناخته می شود و اهمیت آن به عنوان مرکز حکمرانی و تجارت بین المللی، بروکسل را به یک شهر جهانی واقعی تبدیل می کند - موقعیتی که با کلان شهرهایی مانند نیویورک، لندن، پاریس، مشترک است. و توکیو منطقه بروکسل-کاپیتال منطقه، 62 مایل مربع (161 کیلومتر مربع). ترکیدن. (2015 est.) Brussels-Capital Region, 1,175,173; کمون بروکسل، 175534.

شخصیت شهر

بروکسل مرکز اداری، تجاری و مالی بلژیک است و اکثر خدمات و موسسات با اهمیت ملی در این شهر مستقر هستند. علاوه بر این، بروکسل یک جاذبه توریستی و فرهنگی مهم اروپایی است که به طور همزمان به عنوان یک کلان شهر منطقه ای و یک مرکز بین المللی عمل می کند. آخرین نقش از زمانی که شهر میزبان جوامع اروپایی (که در نهایت اتحادیه اروپا پس از آن جانشین شد) و همچنین مقر سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) شد، شکوفا شد.

این شهر فقط چند مایلی شمال "مرز زبان" نامرئی قرار دارد که منطقه فلاندرز بلژیک را در شمال از منطقه فرانسوی زبان والون جنوبی جدا می کند. بنابراین بروکسل توسط قلمرو فلاندری احاطه شده است. اگرچه از نظر تاریخی این شهر عمدتاً فلاندری زبان بود، اما در حال حاضر اکثر ساکنان مجموعه بروکسل به زبان فرانسوی صحبت می کنند، که همچنین زبان ترجیحی نیروی کار بین المللی در حال رشد شهر است. این شهر دو زبانه است و در تمام حوزه های زندگی عمومی از زبان های فلاندری و فرانسوی در کنار هم استفاده می شود. با این وجود، در قرن بیستم بروکسل محل اصلی درگیری‌های سیاسی و فرهنگی بین فلاندری‌ها و والون‌ها شد. تا حدودی در نتیجه این درگیری ها، پارلمان بلژیک ساختار کشور را بر اساس مناطق فلاندری، والون و بروکسل-پایتخت سازماندهی مجدد کرد. اگرچه منطقه پایتخت بروکسل هویت سیاسی جداگانه ای دارد، شهر بروکسل همچنین به عنوان پایتخت منطقه فلاندری و به عنوان پایتخت جوامع فرانسوی و فلاندری زبان این کشور عمل می کند.

اگرچه بازدیدکنندگان معمولی از بروکسل ممکن است از اختیارات مختلف دولتی که در بروکسل هستند بی خبر بمانند، اما درهم تنیدگی سیاست های شهری، ملی و اروپایی به بسیاری از مشکلات شهر کمک کرده است. به عنوان مثال، مانع از توسعه هماهنگ مناطق مسکونی گسترده شهر و همچنین زیرساخت های حمل و نقل عمومی شده است، که قبلاً توسط یک طرح خیابانی سازگار با خودرو مانع شده است. علاوه بر این، منافع ملی و فراملی در مواقعی بر منافع ساکنان محلی ارجحیت یافته است.

 

شکی نیست که بروکسل یک مکان قطبی است. محله‌های فرسوده در مرکز غرب و غرب در تضاد کامل با چمن‌های آراسته، خانه‌های شهری بازسازی‌شده، و ویلاهای شیک حومه شهر در شرق و جنوب شرقی قرار دارند. زیرساخت‌های صنعتی قدیمی چند مایلی از ناحیه اداری شیشه‌ای و فولادی اتحادیه اروپا فاصله دارد. با این حال، جدای از آسیب‌شناسی شهری، بروکسل شهری در حال زوال نیست، بلکه مکانی با سرزندگی و عمق چندفرهنگی است – مکانی بسیار هیجان‌انگیزتر و جهانی‌تر از همیشه در طول تاریخ چند صد ساله‌اش.

چشم انداز سایت شهر

بروکسل در فلات مرکزی بلژیک واقع شده است. بروکسل که بین لبه های اقیانوس اطلس از دشت های شنی و پلدر در شمال و ارتفاعات ناهموار آردن در جنوب واقع شده است، مدت هاست که نقش یک پیوند اقتصادی و حمل و نقل را برای منطقه وسیع تری ایفا می کند که دره های رودخانه های شلد، سامبر و میوز را در بر می گیرد. . در طول دوره قرون وسطی، بروکسل توسط دو مدار متوالی از دیوارهای استحکاماتی که در قرن های 11 و 14 ساخته شده بودند، محصور شده بود. مدار اخیر، که از نظر تجاری مهم سنه و یک برآمدگی قابل توجه در شرق را در بر می گرفت، تقریباً به شکل یک پنج ضلعی بود که رد آن هنوز از هوا قابل مشاهده است.

با گذشت زمان، روستاهای اطراف پنج ضلعی جمع شدند و همراه با بروکسل مرکزی تاریخی، در نهایت بروکسل بزرگ را تشکیل دادند. امروزه، منطقه شهری بروکسل، که توسط یک کمربند (به اصطلاح grande ceinture) احاطه شده است، فراتر از ردپای 19 کمون گسترش یافته و حاشیه ای از استان فلاندی برابانت را در بر می گیرد.
اقلیم

نزدیکی نسبی آن به دریای شمال به بروکسل آب و هوای دریایی معتدلی می دهد، با دمای روز در تابستان معمولاً بین 68 تا 77 درجه فارنهایت (20 تا 25 درجه سانتیگراد) و دمای زمستان به ندرت به زیر 32 درجه فارنهایت (0 درجه سانتیگراد) می رسد. با بارش باران به طور میانگین در بیش از نیمی از روزهای سال، بروکسل میانگین بارندگی سالانه بالایی را تجربه می کند (بیش از 32 اینچ [810 میلی متر]) و هیچ فصل خشک قابل تشخیصی ندارد. بارش برف به ندرت بیش از دو یا سه بار در سال اتفاق می افتد. از آنجایی که بروکسل به طور مشخصی خودروساز است، آلودگی صوتی و هوا مشکلات قابل توجهی هستند.
چیدمان شهر

شهر قدیمی تاریخی داخلی بروکسل مرکز کلان شهر مدرن را تشکیل می دهد، اما دیوارهای پنج ضلعی که زمانی آن را احاطه کرده بودند، در اوایل قرن نوزدهم با حلقه ای از بلوارهای درختکاری شده جایگزین شدند. از سال 1830، زمانی که بلژیک به یک پادشاهی مستقل تبدیل شد، بروکسل همچنان در شهر قدیمی و همچنین در کمون‌های اطراف تغییر شکل داده است. عامل تعیین کننده در این دگردیسی فشار بی وقفه جمعیت بوده است که باعث رونق ساختمان و توسعه شبکه روزافزونی از خیابان ها، خیابان ها و جاده های متقاطع از روستاها و شهرنشینی روستاهای مجاور شده است.

شاخک‌های شهری در ابتدا فقط در امتداد هفت یا هشت مسیری که از دروازه‌های عوارضی در امتداد دیوارهای قدیمی شهر تابش می‌کردند به جلو رانده می‌شدند، اما پس از لغو سیستم عوارض در سال 1860، آنها در جاده‌های جدید نیز گسترش یافتند. حومه ها به سرعت فراتر از دروازه های شهر گسترش یافتند و در پایان قرن نوزدهم تعدادی از اولین حلقه های کمون تقریباً به طور کامل توسط ساختمان های مسکونی پوشیده شدند. بروکسل این دوره نیز مانند پاریس که در نیمه دوم قرن نوزدهم توسط برنامه‌ریز شهری ژرژ یوژن، بارون هاوسمان به‌طور اساسی بازطراحی شد. مقامات بروکسل تحت تأثیر برنامه ریزی شهری و معماری فرانسه، محله های قرون وسطایی و دوران باروک را تخریب کردند، محله های زیبای جدید ("مناطق زیبا") ایجاد کردند و بلوارهای وسیعی را در شهر برش زدند و از ویژگی فلاندری تاریخی آن کاسته شد. مدرنیزاسیون همچنین باعث بهبود وضعیت بهداشتی در شهر شد. در دهه های 1860 و 1870، سن بسیار آلوده در حاشیه غربی شهر تاریخی منحرف شد. مسیر سنتی آن در مرکز شهر در یک سیستم جدید فاضلاب ادغام شد و با بلوارهای آپارتمانی پوشیده شد.

گسترش تا قرن بیستم، در همه جهات ادامه یافت: شمال و جنوب در امتداد دره رودخانه سن، و شرق و غرب در فلات‌های موج‌دار که توسط شاخه‌های شاخه‌ای از سنه از هم جدا شده بودند. اما از آنجایی که افراد مرفه عمدتاً فرانسوی زبان به طور فزاینده ای به جوامع سرسبز در حاشیه بروکسل نقل مکان کردند، بسیاری از سخنوران فلاندری رشد شهری را به عنوان تهاجم به قلمرو خود در نظر گرفتند. بنابراین، در نیمه دوم قرن بیستم، قوانین شهر را به شدت در محدوده 19 کمون تشکیل دهنده آن محدود می کرد.

مرکز بروکسل که از لحاظ تاریخی بر اساس توپوگرافی به یک منطقه تجاری کنار رودخانه و یک منطقه نخبگان مرتفع در شرق تقسیم شده است، امروز بین محله تجاری غربی یا شهر پایینی و شهر فوقانی شرقی، جایی که ساختمان‌های اصلی دولتی در آن واقع شده‌اند، تقسیم شده است. محله تجاری از بلوارهای بیرونی غربی تا کمی شرق بلوارهای مرکزی امتداد می یابد و شامل بازار قرون وسطایی معروف به Grand’ Place (فلاندری: Grote Markt)، برترین جاذبه توریستی معماری شهر است. این میدان، با سالن‌های اصناف قرن هفدهمی تزئین شده، در قلب شهر قدیمی قرار دارد. این شهر در سمت جنوبی آن توسط تالار شهر با شکوه (به فرانسوی: Hôtel de Ville؛ فلاندری: Stadhuis) و در شمال آن توسط خانه پرآذین پادشاه (Maison du Roi/Broodhuis؛ تقریباً به طور کامل در طول 1873-1895 بازسازی شده) اشغال شده است. موزه شهر بروکسل منطقه اطراف Grand’ Place، معروف به Îlot Sacré («جزیره مقدس»)، شامل بورس اوراق بهادار اواخر قرن نوزدهم است. شاید مشهورترین کنجکاوی این محله، فواره Manneken-Pis (1619) باشد که به خاطر مجسمه کوچک برنزی پسری که ادرار می کند و برای مردم بروکسل به عنوان قدیمی ترین «شهروند» شناخته می شود، مورد توجه قرار گرفته است. این مجسمه در لباس های مختلف در طول سال برای نشان دادن جشنواره ها، تعطیلات و رویدادهای دیگر تزئین می شود. دیگر نقاط برجسته شهر پایین عبارتند از دو میدان حفظ شده قرن هجدهم، Place du Nouveau Marché aux Grains (Nieuwe Graanmarkt) و Place des Martyrs (Martelaarsplein) که به ترتیب در شمال غربی و شمال شرقی Grand’ Place واقع شده اند.

 

شهر بالا همان ناحیه شرقی باقی مانده از داخل شهر است. در خیابان رویال (Koningsstraat) کاخ سلطنتی و در شمال، کاخ ملت قرار دارد. کاخ سلطنتی از سمت غرب با میدان رویال اواخر قرن هجدهم، یک میدان نئوکلاسیک متقارن که توسط معماران فرانسوی نیکلاس باره و بارنابه گیمار طراحی شده است تا میدان های سلطنتی فرانسه را تداعی کند، احاطه شده است. کاخ ملت (1779-1783) زمانی که بلژیک به هلند اتریشی تعلق داشت ساخته شد. پس از استقلال این کشور به خانه مجلس سنا و مجلس نمایندگان بلژیک تبدیل شد. این دو کاخ در دو انتهای پارک بروکسل، در منطقه ای که به نمادی برای دولت ملی تبدیل شده است، قرار دارند. در شمال کاخ ملت، و بر انتهای شمال شرقی شهر تاریخی، سیته اداری قرار دارد که بین اواخر دهه 1950 و اوایل دهه 80 ساخته شد و در ابتدا برای وظایف دولت ملی در نظر گرفته شده بود. با این حال، سبک بین‌المللی سختگیرانه این مجموعه انتقادات زیادی را برانگیخت و ساختمان‌های آن تا حد زیادی در اوایل قرن بیست و یکم متروک شد. در آن زمان، در یک سرمایه گذاری دولتی-خصوصی، بروکسل برنامه هایی برای تبدیل شهر Cité Administrative از یک بنای تاریخی منسوخ مدرنیستی به یک مجموعه با کاربری مختلط با دفاتر بازسازی شده، فضای سبز گسترش یافته، امکانات تفریحی، و مقدار قابل توجهی مسکن طراحی کرد، و بدین ترتیب دوباره ادغام شد. سایت به زندگی شهری

مقر جوامع اروپایی در بروکسل در سال 1958 جان تازه ای به مرکز شهر، به ویژه در شرق پارک بروکسل در محله لئوپولد، جایی که دفاتر تأسیس شدند، دمید. اولین ساختمان در مقیاس بزرگ که به کارکردهای اروپایی شهر اختصاص داشت، مقر کمیسیون اروپا به نام Berlaymont بود - یک ساختمان بلند صلیبی شکل وسیع که توسط Lucien de Vestel طراحی و طی سال های 1967-1969 ساخته شد. Berlaymont (یا "Berlaymonster" به قول منتقدانش) به نمادی از یکپارچگی اروپا تبدیل شده است. اگرچه گسترش محله اروپایی بحث‌هایی را برانگیخته است، زیرا تخریب مناظر مهم معماری نئوکلاسیک را ضروری می‌کند، زیرساخت اتحادیه اروپا اکنون ده‌ها ساختمان را در بر می‌گیرد و هویت بروکسل را به عنوان پایتخت اروپا تقویت می‌کند.

مردم

جمعیت تراکم بروکسل به طور پیوسته از 57000 نفر در سال 1755، زمانی که اولین سرشماری برگزار شد، به 104000 نفر در سال 1830، 626000 نفر در سال 1900، 892000 نفر در سال 1930، و تقریباً 1000-1000 در ناحیه 1930 بروکسل افزایش یافت. 1,000,000 تا اوایل قرن 21، زمانی که حدود یک دهم جمعیت بلژیک را تشکیل می داد. در همین حال، جمعیت شهر درونی مطابق با جمعیت کل تراکم افزایش یافت تا حدود سال 1890، زمانی که به 160000 نفر رسید. سپس در نیمه اول قرن بیستم به شدت کاهش یافت و در دهه 1960 به حدود 60000 کاهش یافت. با این حال، در اوایل قرن بیست و یکم، جمعیت کمون بروکسل تقریباً سه برابر این تعداد بود.

مهاجرت تأثیر بسزایی در تحول جمعیتی و زبانی شهر داشته است. در قرن نوزدهم، تازه واردان معمولاً از فلاندر یا والونیا می آمدند، اگرچه جامعه مهاجران زیادی از فرانسه و تا حدودی آلمان نیز وجود داشت. تا آن زمان، بروکسل همان شهر فلاندری باقی ماند که فقط حدود یک سوم ساکنان آن فرانسوی صحبت می کردند. با این حال، ساکنان جدید فلاندری به طور کلی به لایه‌های پایین جامعه (کارگران خانگی، کارگران) تعلق داشتند، در حالی که تازه واردان والونی عمدتاً کارمندان طبقه متوسط ​​و کارمندان دولتی بودند. عمدتاً در نتیجه فشار اجتماعی و اعتبار زبان، در اواسط قرن بیستم، اکثریت بزرگ بروکسلوا به زبان فرانسوی صحبت می کردند.

گسترش اقتصادی دوران پس از جنگ جهانی دوم، ورود کارگرانی از تعدادی از کشورهای منطقه مدیترانه - از جمله ایتالیا، اسپانیا، یونان، مراکش، ترکیه و یوگسلاوی - را در دهه‌های 1950 و 1960 ضروری کرد. مهاجران با منشاء مختلف، به ویژه جمهوری دموکراتیک کنگو، در دهه‌های بعدی همچنان وارد این کشور شدند. تعداد قابل توجهی از مهاجران خارج از غرب اروپا و فرزندان آنها اکنون در مرکز بروکسل زندگی می کنند، به ویژه در کمون های مولنبک-سنت-ژان (فلاندری: Sint-Jans-Molenbeek)، سنت-ژیل (Sint-Gillis)، Schaerbeek (Schaerbeek)، و Saint-Josse-ten-Noode (Sint-Joost-ten-Node). همه این گروه های مهاجر تنوع قومی و مذهبی را برای شهر تاریخی کاتولیک رومی به ارمغان آوردند. برای مثال Saint-Josse-ten-Noode دارای یک جامعه مهم ترک است و Schaerbeek دارای تعداد نسبتاً زیادی مسجد و چندین کلیسای ارتدکس شرقی است. تفکیک جغرافیایی، نابرابری اقتصادی، و از سوی برخی گروه ها، عدم جذب در جامعه بلژیکی گهگاه به تنش بین گروه های مهاجر و جمعیت بومی بلژیک کمک کرده است.

در همین حال، ورود پرسنل کشورهای اروپای غربی به جوامع اروپایی و بعداً اتحادیه اروپا، ترکیب جمعیت بروکسل را نیز تغییر داد. در آغاز قرن بیست و یکم، بیش از یک چهارم ساکنان منطقه پایتخت بروکسل در خارج از بلژیک به دنیا آمده بودند و اکثریت آنها از دیگر کشورهای اتحادیه اروپا بودند. بسیاری از کارمندان اروپایی در مناطق مرفه منطقه بروکسل-پایتخت، به ویژه در کمون های ایکسل (فلاندری: Elsene)، اتربیک، ولووه-سنت-لامبرت (سینت-لامبرشت-وولو) و ولووه-سنت-پیر (سینت) مستقر شده اند. -Pieters-Woluwe). بسیاری دیگر به شهرداری های اطراف آن نقل مکان کرده اند، مانند سینت-جنسیوس-رود (به فرانسوی: Rhode-Saint-Genèse) و تروورن، هر دو در منطقه فلاندری، و واترلو، در والونیا. تعدادی از این کمون‌های پیرامونی به‌عنوان «کمون‌های دارای امکانات» (فرانسوی: communes à facilités؛ فلاندری: faciliteitengemeenten) طبقه‌بندی می‌شوند، به این معنی که قانون اساسی بلژیک به ساکنان آن‌ها حق دسترسی به خدمات دولتی را به زبان اقلیت، صرف‌نظر از زبان رسمی کشور اعطا می‌کند. کمون بنابراین، حتی اگر مرزهای منطقه پایتخت بروکسل ثابت است، این محدودیت‌ها جمعیت بین‌المللی عمدتاً فرانسوی و انگلیسی زبان آن را محدود نکرده است، که استقرار آن‌ها در پس سرزمین فلاندری به کینه توزی بین جوامع زبانی کشور کمک کرده است.

 

در حالی که بروکسل رسماً دوزبانه است - و پایتخت دوگانه جوامع فلاندری و فرانسوی زبان این کشور - بدون شک زبان فرانسه زبان منطقه است و بیش از نه دهم جمعیت در اوایل به آن "خوب تا روان" صحبت می کردند. قرن 21 ام. با کاهش استفاده از زبان فلاندری، انگلیسی به عنوان رایج ترین زبان دوم مردم بروکسل از آن سبقت گرفت و بیش از یک سوم جمعیت این ادعا را دارند - اگرچه استفاده از زبان انگلیسی با مدرسه و محل کار مرتبط است. به جای خانه
اقتصاد بروکسل

از زمانی که هلدینگ خصوصی و قدرتمند Société Générale de Belgique در سال 1822 در آنجا تأسیس شد، پایتخت، قلب مالی بلژیک و یک مرکز تجاری بزرگ بوده است. سرمایه و مقر اتحادیه اروپا و تمرکز زیاد آن در صنایع خدماتی آن را به مهمترین موتور رشد بلژیک تبدیل کرده است. ردپای اقتصادی آن فراتر از مرزهای منطقه پایتخت بروکسل و به مناطق فلاندر و والونیا گسترش می یابد. به طور واضح، بیش از یک دهم مشاغل در بلژیک به اقتصاد بروکسل گره خورده است. در داخل منطقه، هم استاندارد و هم هزینه زندگی نسبتاً بالاست. متوسط ​​درآمد هر نفر بالاتر از فلاندر و والونیا است، اگرچه شکاف کاهش یافته است. با این حال، مانند سایر شهرهای جهانی در قرن بیست و یکم، تمرکز مدیران اجرایی با حقوق و دستمزد بالا و از دست دادن مشاغل تولیدی با دستمزد خوب، به قطبی شدن اقتصادی-اجتماعی کمک کرده است که با سطوح بالای بیکاری، خصومت گاه به گاه بین اکثریت بلژیکی و غیر دولتی ها بیان می شود. جوامع مهاجر اروپایی و وخامت محله هایی که از عملکردهای بین المللی بروکسل دست نخورده است.
ساخت

بلژیک در طول انقلاب صنعتی به یک مرکز تولیدی مهم تبدیل شد، توسعه ای که با گسترش سیستم کانال بلژیک و تأسیسات بندری و راه آهن جدید در شهر کمک کرد. فعالیت‌های صنعتی عمدتاً در امتداد دره شمالی-جنوبی رودخانه سن توسعه یافت و در بخش‌های غربی شهر متمرکز شد. در اواسط قرن بیستم، فرآوری مواد غذایی و ساخت ماشین آلات، محصولات الکتریکی، مواد شیمیایی و منسوجات صنایع پیشرو بودند.

 

از دهه 1970، بروکسل بقیه بلژیک و غرب صنعتی را در کنار گذاشتن بخش قابل توجهی از فعالیت های تولیدی خود دنبال کرده است. امروزه تولید در بروکسل دارای مشخصات بسیار ناچیزتری است که توسط برخی از صنایع سنگین باقیمانده - قطعات ماشین آلات و خودروسازی - و همچنین صنایعی که با تحقیق و توسعه فشرده مشخص می شوند، مانند داروسازی، محصولات شیمیایی و الکترونیک نشان داده می شود. از آنجایی که تولید کمتر از یک دهم کل تولید اقتصادی منطقه را تشکیل می دهد، بروکسل قرن 21 را می توان به درستی به عنوان یک شهر فراصنعتی توصیف کرد.
امور مالی و سایر خدمات

بخش خدمات که در بخش‌های شرقی مرکز بروکسل متمرکز است، بزرگ‌ترین بخش اقتصاد منطقه را تشکیل می‌دهد و حدود سه چهارم نیروی کار را استخدام می‌کند. پیشتاز این فهرست خدمات دولتی و دولتی هستند که شامل نهادهای حاکمیتی بین‌المللی می‌شود. خدمات مالی و بازرگانی اهمیت بعدی دارند. سایر صنایع خدماتی مهم عبارتند از قانون، بیمه، املاک و مستغلات، و مشاوره. میزان مشارکت حاکمیت بین‌المللی - به‌ویژه نهادهای اتحادیه اروپا - به اقتصاد بروکسل موضوع بحث‌برانگیزی است. برآوردها از تعداد افراد شاغل در بخش بین المللی از حدود 4 تا 10 درصد نیروی کار منطقه متغیر است. با این وجود، تأثیر اقتصادی آن در بازار املاک و مستغلات کاملاً مشهود است: نزدیک به یک سوم فضای اداری بروکسل توسط نهادهای مرتبط با اتحادیه اروپا اشغال شده است و محله‌های نخبگان، به‌ویژه آن‌هایی که در مجاورت منطقه اتحادیه اروپا قرار دارند، به‌شدت پر از کارکنان خدمات بین‌المللی هستند. وابستگان آنها

گردشگری یکی دیگر از اجزای مهم بخش خدمات است. دسترسی آسان و موقعیت جغرافیایی مرکزی شهر در غرب اروپا برای تجارت توریستی آن مفید بوده است. بسیاری از بازدیدکنندگان این قاره از بروکسل به عنوان یک پایگاه مناسب یا نقطه شروع برای سفرهای خود استفاده می کنند.
حمل و نقل

بروکسل نقطه کانونی سیستم راه آهن بلژیک است که یکی از متراکم ترین ها در جهان است. در سال 1911، شهر شروع به ساخت مجموعه ای از تونل های راه آهن و راه آهن کرد که ایستگاه های راه آهن شمال (1841) و جنوب (1869) را از طریق ایستگاه مرکزی زیرزمینی (1952) به هم متصل می کرد. این به اصطلاح اتصال شمال-جنوب در سال 1956 تکمیل شد. برای کاهش مشکلات ترافیکی ناشی از تعداد زیاد مسافران شهر، در سال 1965 شهر شروع به توسعه یک مترو و شبکه راه آهن منطقه ای کرد که اکنون به تمام نقاط بروکسل گسترش یافته است. منطقه پایتخت. در اوایل قرن بیست و یکم یک شبکه منطقه‌ای گسترش یافته که شهر را با جوامع فلاندری و والون در حاشیه آن پیوند می‌داد، ساخته شد. در همان زمان، شرکت ملی راه‌آهن، خطوط راه‌آهن پرسرعت بین بروکسل و سایر شهرهای بزرگ اروپایی مانند لندن، پاریس، آمستردام و کلن را اضافه کرد.

فرودگاه ملی بروکسل در Zaventem در شرق قرار دارد. یک کمربند (Grande Ceinture) بروکسل بزرگ را احاطه کرده است و مرکز بزرگراه های تابشی را تشکیل می دهد که شهرهای بزرگ بلژیک را به هم متصل می کند. کانال های حیاتی نیز پایتخت را به شارلوا در جنوب و آنتورپ در شمال متصل می کند.
مدیریت و جامعه
دولت

بروکسل که از قرن پانزدهم یک مرکز سیاسی مهم بود، پایتخت تاریخی دوک نشین برابانت بود. این شهر در سال 1830 پایتخت بلژیک مستقل شد. همچنین به عنوان مرکز استان برابانت بلژیک تا سال 1995 ادامه یافت، زمانی که استان دوم به استان‌های جداگانه، برابانت والون و برابانت فلاندری تقسیم شد. (به ترتیب Wavre و Leuven اکنون پایتخت آن استان ها هستند.) امروزه کاخ سلطنتی، کاخ ملت و سایر ساختمان های دولتی ملی در مرکز شهر تاریخی باقی مانده اند.

مقامات ملی بلژیک با سه منطقه این کشور (فلاندرز، والونیا، و منطقه پایتخت بروکسل) و با جوامع زبانی اصلی کشور (فلاندری، فرانسوی و آلمانی) قدرت مشترک دارند. بروکسل علاوه بر تشکیل یکی از سه منطقه فدرال کشور، پایتخت جوامع فلاندری و فرانسوی زبان نیز می باشد.

منطقه بروکسل پایتخت توسط قوای مقننه و مجریه اداره می شود. قوه مقننه، شورای منطقه، متشکل از ده ها نماینده منطقه ای است که هر کدام برای یک دوره پنج ساله توسط واجدین شرایط رای دادن در 19 کمون انتخاب می شوند. شورای منطقه هر پنج سال یکبار قوه مجریه را متشکل از تعدادی از مقامات اجرایی انتخاب می کند که یکی از آنها وزیر - رئیس جمهور است.

در سال 1836 پارلمان بلژیک قانون اشتراکی "ارگانیک" را تصویب کرد که استقلال هر کمون را در نظر می گرفت. این توضیح می دهد که چرا بروکسل بزرگ برای مدت طولانی توسط 19 مقام اجتماعی جداگانه اداره می شد و نه توسط یک مرجع واحد. امروزه، اگرچه آنها با هم منطقه بروکسل-پایتخت را تشکیل می دهند، 19 کمون بروکسل همچنان شوراها و مؤسسات شهرداری خود را دارند.

بروکسل علاوه بر میزبانی موسسات دولتی ملی، منطقه ای و اجتماعی، h

بخشی از اجزای اجرایی اتحادیه اروپا: کمیسیون اروپا و شورای اتحادیه اروپا. علاوه بر این، بروکسل میزبان جلسات کمیته قوه مقننه اتحادیه اروپا، پارلمان اروپا است. (جلسات عمومی در استراسبورگ، فرانسه برگزار می شود.) بروکسل همچنین مقر کمیته مناطق اتحادیه اروپا و کمیته اقتصادی و اجتماعی آن است.
خدمات عمومی

خدمات عمومی بروکسل پس از سال 1830 با افزایش جمعیت شهر و تحرک بیشتر، افزایش یافت. تأثیر مقیاس بزرگتر و تحرک بیشتر به معنای رشد در بخش های اداری موجود و همچنین ایجاد بسیاری از ادارات جدید مانند ادارات آب، گاز و برق و ادارات جوانان و ورزش، سالمندان، خدمات تدفین، و آموزش و پرورش است. هنرهای زیبا با این حال، در بسیاری از زمینه‌ها، منافع و اولویت‌های جمعی فردی تا اواخر قرن بیستم بر منافع و اولویت‌های جمع‌آوری یکپارچه بروکسل تسلط داشتند.

با فدرال شدن بلژیک، منطقه پایتخت بروکسل مسئول ارائه بسیاری از خدمات عمومی به ساکنان کل منطقه شد. از میان صلاحیت‌های متعدد آن، این منطقه دارای صلاحیت قضایی بر مقررات استفاده از زمین، مسکن، شبکه‌های راه و آبراه، بندر و تأسیسات جانبی آن، حمل‌ونقل عمومی منطقه‌ای، آموزش حرفه‌ای و غرامت بیکاری کارگران، حفاظت از محیط زیست، و حفظ فرهنگ است. از آنجایی که بروکسل خانه دولت فدرال است، دولت منطقه ای در مورد مسائل مربوط به برنامه ریزی شهری-منطقه ای، کارهای عمومی و حمل و نقل با مقامات فدرال مشورت می کند. منطقه پایتخت بروکسل همچنین مسئولیت خدمات آتش نشانی و آمبولانس را بر عهده گرفته است، که قبلاً تحت صلاحیت تراکم پیش فدرال بروکسل بود. با این حال، خدمات پلیس توسط نیروهای پلیس فدرال و محلی انجام می شود و نیروهای محلی هر کدام مسئول تعدادی از کمون های منطقه هستند.
تحصیلات

از سال 1989، مدیریت آموزش در منطقه پایتخت بروکسل عمدتاً در دست جوامع فرانسوی و فلاندری زبان کشور است که بر سیستم‌های موازی مدارس دولتی ابتدایی و متوسطه نظارت دارند. خانواده ها با هر پیشینه زبانی می توانند فرزندان خود را به مدارس دولتی فلاندری زبان یا فرانسوی زبان بفرستند. همچنین سیستمی از مدارس دینی با یارانه دولتی، معروف به مدارس «رایگان»، و همچنین شبکه ای از مدارس خصوصی نخبه وجود دارد که بسیاری از آنها پاسخگوی جامعه بین المللی هستند. ارائه دهندگان برجسته آموزش عالی دولتی در این منطقه عبارتند از دانشگاه آزاد بروکسل (تاسیس 1834؛ از سال 1970 به دانشگاه های جداگانه فرانسوی و فلاندری زبان تقسیم شده است) و برخی از دانشکده های شاخه فرانسوی زبان دانشگاه کاتولیک لوون (Université Catholique) دو لووان).
زندگی فرهنگی

دو دوره برجسته در تاریخ فرهنگی بروکسل عبارت بودند از شکوفایی اواخر قرون وسطی در زمان بورگوندی ها (بیشتر کلیساهای گوتیک شهر مربوط به این دوره هستند) و اواخر قرن 19 تا اوایل قرن 20، زمانی که بروکسل مرکز نوآوری در ادبیات، تئاتر، معماری بود. ، و نقاشی معماران هنر نو هنری ون دو ولده و ویکتور هورتا و نقاشان سوررئالیست پل دلوو و رنه ماگریت از تأثیرگذارترین چهره های دوره اخیر بودند. بروکسل در اوایل قرن 21 همچنان یک مرکز فرهنگی با احساسی جهانی است.
هورتا، ویکتور، بارون: هتل تاسل
هورتا، ویکتور، بارون: هتل تاسل
Hôtel Tassel، بروکسل، طراحی شده توسط ویکتور هورتا.
کارل استاس

علاوه بر دانشگاه آزاد، آکادمی های سلطنتی علوم، پزشکی، زبان و ادبیات فرانسه، زبان و ادبیات فلاندری و موسسات مختلف آموزش عالی دیگر، از جمله بزرگترین شعبه آرشیو ملی، سلطنتی، در بروکسل مستقر هستند. کتابخانه بلژیک و بسیاری از موزه‌های دارای اهمیت ملی یا محلی. مهمترین تئاترهای شهر، تئاتر ملی فرانسوی زبان و سالن اپرای ملی دو زبانه، La Monnaie (فلاندری: De Munt) هستند. کاخ هنرهای زیبا که توسط هورتا طراحی شد و در سال 1928 افتتاح شد، یک مرکز فرهنگی برای علاقه مندان به هنرهای تجسمی، فیلم، موسیقی، ادبیات و تئاتر فراهم می کند. بیشتر نمایشگاه‌های هنری بزرگ شهر در آنجا برگزار می‌شود و همچنین مقر انجمن فیلارمونیک است. مسابقه بین‌المللی موسیقی ملکه الیزابت بلژیک که در آن جوایزی برای اجرای پیانو، صدا، و ویولن و همچنین آهنگ‌های جدید اهدا می‌شود، توجه جهانی را به خود جلب می‌کند.

از نظر تاریخی، زبان های فلاندری و فرانسوی مدارهای فرهنگی خاص خود را در بروکسل داشتند. به طور کلی، زندگی فرهنگی فلاندری زبان در بخش شمال غربی تراکم و فرهنگ فرانسوی زبان در مرکز و جنوب شرقی بیشتر به چشم می خورد. مانند آموزش، سیاست فرهنگی در منطقه پایتخت بروکسل از سال 1989 توسط جوامع فرانسوی و فلاندری زبان این کشور هدایت شده است. آنها در کنار 19 کمون، رویدادهای فرهنگی و حرفه ای را سازماندهی می کنند

تامین مالی با این حال، دولت فدرال مسئولیت شرکت های ملی اپرا و ارکستر و همچنین کاخ هنرهای زیبا را بر عهده دارد.

نه چندان دور از مرکز شهری، پیاده‌روی‌های دیدنی در بیشه‌های راش باشکوه جنگل Soignes (Zoniënwoud) و شاخه آن، Cambre (Ter Kameren) وودز وجود دارد. استادیوم ورزشی اصلی شهر در هیزل (Heizel)، ناحیه شمالی کمون بروکسل، جایی که نمایشگاه جهانی 1958 در آن برگزار شد و سازه نمادین آتومیوم که برای آن نمایشگاه ساخته شده، هنوز پابرجاست، قرار دارد.

اگرچه این منطقه از دوران ماقبل تاریخ مسکونی بوده است، اما قدیمی ترین اشاره شناخته شده به بروکسل به قرن دهم بازمی گردد، زمانی که نام فرانسوی Bruocsella به معنای «سکونتگاه در مرداب ها» بود. این سکونتگاه در آن زمان بخشی از لوتارینگیا سفلی یا لورن سفلی بود که بعدها به عنوان دوک نشین برابانت شناخته شد. بروکسل توسعه خود را مدیون قرار گرفتن بر روی رودخانه Senne (فلاندری: Zenne) است که از جنوب به شمال جریان دارد، و یک مسیر اقتصادی شرق به غرب که شهرهای راین مانند کلن (اکنون در آلمان) را به بروژ (فرانسوی) متصل می کند. : بروژ)، ایپر (به فرانسوی: Ypres)، و شهرهای دیگر در شهرستان فلاندر. در نقطه ای که جاده و رودخانه از هم عبور می کردند، یک بازار و محل مبادله کالا تحت حمایت دوک های برابانت ایجاد شد. در قرن دوازدهم، بروکسل توسط باروهای دفاعی با برج ها و دروازه های مستحکم احاطه شده بود.

در طول قرون 12، 13 و 14، بروکسل به یکی از شهرهای اصلی دوک نشین برابانت تبدیل شد. پایه اصلی اقتصادی آن تولید پارچه های لوکس بود که به نمایشگاه های پاریس، ونیز، منطقه شامپاین فرانسه و جاهای دیگر صادر می شد. تجارت پارچه برای تعداد کمی از خانواده‌های بازرگان سرمایه‌گذاری کرد که به هفت سلسله تبدیل شدند که با کمک دوک برابانت، موقعیتی از تسلط کامل سیاسی به دست آوردند. در کنترل امور بازرگانی و شهرداری، آنها همچنین به عنوان قاضی از قدرت استفاده می کردند و در مورد اختلافات ایجاد شده بین ساکنان تصمیم می گرفتند و همچنین به عنوان دادگاه تجدید نظر برای مناطق مجاور عمل می کردند. رژیم حاکم در واقع ماهیت شدیداً پلوتوکراتی داشت.

سوء استفاده از چنین قدرت‌هایی موجب خیزش‌های خشونت‌آمیز مردمی در سال‌های 1280، 1303، 1360 و 1421 شد. این آخرین تحولات منجر به نظام عادلانه‌تر حکومتی شد، با تقسیم قدرت‌های محلی بین خانواده‌های پاتریسیون و اصناف نوظهور صنعتگران و سایر کارگران. با این حال، به تدریج، نخبگان پاتریسیا کنترل سیاسی را دوباره به دست گرفتند. در اواخر سال 1719 یک شورش مردمی به رهبری فرانس آنیسنز با اعدام او در ملاء عام پایان یافت.
قرن ها اشغال

رویدادهایی که در قرن چهاردهم اهمیت ویژه ای داشتند، تهاجم نیروهای کنت فلاندر به دوک نشین برابانت، اشغال کوتاه مدت بروکسل و ساختن -بلافاصله پس از آزادسازی شهر- دیوارهای مستحکم عظیم (1357-1379) بود. که تا نیمه اول قرن نوزدهم باقی ماند.

در سال 1430 دوک نشین با متصرفات دوک بورگوندی ادغام شد. دوره بورگوندی که تا سال 1477 ادامه یافت، دوره ای پرستیژ سیاسی و هنری بود. بروکسل مقر نهادهای اداری مرکزی برای متصرفات دوک در کشورهای پست شد که مرکز غنی هنر و فرهنگ را تشکیل می دادند. تصاویر Rogier van der Weyden (نقاش رسمی شهر)، مجسمه های چوبی، ملیله های بزرگ با نقوش تاریخی، بشقاب، جواهرات و سایر محصولات صنعتگران بروکسل به همه جهات صادر شد. بروکسل شروع به زیباسازی کرد: در نزدیکی بازار، تالار شهر (1402–1454) با غرور بلند سوراخ‌دارش که مجسمه‌ی فرشته‌ی مایکل، قدیس حامی شهر بر بالای آن قرار داشت، سربلند بلند شد. کلیساها و کلیساهای جامع گوتیک و کاخ دوک کودنبرگ (تخریب شده در قرن هجدهم)، با پارک وسیع آن، به شکوه معماری افزوده است.

پس از یک بحران سیاسی طولانی مدت ناشی از شورش نافرجام علیه امپراتور آینده روم مقدس ماکسیمیلیان اول در پایان قرن پانزدهم، بروکسل موقعیت خود را به عنوان پایتخت در دوران سلطنت چارلز پنجم (1519-1519)، که به عنوان امپراتور روم مقدس به دست آورد، دوباره به دست آورد. و پادشاه اسپانیا بر امپراتوری وسیعی حکومت می کرد که شامل کشورهای پایین بود. سه شورای دولتی چارلز (شورای دولتی، شورای خصوصی و شورای مالی) به طور دائم در بروکسل تأسیس شد و جمعیت شهر تا اواسط قرن شانزدهم به نزدیک به 50000 نفر رسید. در سال 1561 کانالی حفر شد که بروکسل را به ویلبروک متصل می کرد و دسترسی مستقیم به رودهای روپل و شلد و بنابراین به بندر آنتورپ و دریای شمال را فراهم می کرد. کانال ویلبروک با جایگزینی رودخانه کوچک شنی سن، نقش تجاری مهمی را ایفا کرد.

اصلاحات بروکسل را بی نصیب نگذاشت. دو واعظ لوتری، اولین شهدای پروتستان در کشورهای پایین، در آنجا در سال 1523 در آتش درگذشتند.

بسیاری دیگر از لوتریان، آناباپتیست ها و کالوینیست ها به دنبال آن بودند. در طول شورش کشورهای پایین علیه حاکمان اسپانیایی هابسبورگ (نگاه کنید به جنگ هشتاد ساله)، بروکسل از سال 1578 تا 1585 تحت حاکمیت کالوینیست ها بود. با این حال، در تاریخ اخیر، استان های جنوبی کشورهای پایین (که شامل امروزی می شود). بلژیک) از استان‌های شمالی (پادشاهی هلند کنونی) جدا شده بود، تسلیم هابسبورگ اسپانیا شد و به گروه کاتولیک رومی بازگشت. بنابراین، بروکسل تا قرن هجدهم بخشی از استان‌های جنوبی تحت کنترل اسپانیا یا هلند اسپانیایی باقی ماند.

ضد اصلاحات و سلطنت آرشیدوک آلبرت هفتم و ایزابلا (1598-1633) با ساختن مجموعه ای از کلیساهای زیبا به سبک باروک ایتالیایی-فلاندری، که تقریباً همه آنها هنوز وجود دارند، اثر خود را در محیط شهری به جا گذاشتند. . در نیمه دوم قرن هفدهم، تهاجمات مکرر توسط ارتش لوئی چهاردهم فرانسه صورت گرفت. طی یک بمباران توسط نیروهای وی در سال 1695، صدها ساختمان از جمله مقرهای مختلف صنایع دستی در اثر آتش سوزی ویران شدند. از این فاجعه، سالن‌های صنفی جدید پدید آمدند، نشانه‌های معماری که اکنون میدان بزرگ (گروت مارکت) را احاطه کرده‌اند.

با کنترل هلند اسپانیایی که در سال 1713 به هابسبورگ های اتریشی منتقل شد، بروکسل بخشی از هلند اتریشی شد. تحت حاکمیت اتریش، این شهر در سال‌های 1746–1748 توسط نیروهای فرانسوی اشغال شد، اما از بهبود اقتصادی عمومی در نیمه دوم قرن هجدهم سود برد و به یک مرکز مالی تبدیل شد و صنایع جدیدی به دست آورد. قسمت بالای شهر صحنه برنامه ریزی شهری در مقیاس بزرگ بود که نتیجه آن پلیس رویال و پارک بروکسل بود.

پس از انقلاب برابانت (90-1789) علیه دولت امپراتور روم مقدس جوزف دوم، ارتش جمهوری خواه فرانسه ظاهر شد و حکومت های بلژیکی به فرانسه ضمیمه شدند. در دوران ناپلئون، بروکسل به رتبه شهر اصلی بخش فرانسوی دیل تنزل یافت و علاوه بر این، تمام اختیارات خود را بر روستاهای اقماری خود از دست داد. (نگاه کنید به جنگ های انقلابی فرانسه و ناپلئونی.)

یکی از پیامدهای شکست ناپلئون اول در واترلو (1815) ایجاد پادشاهی متحده هلند بود. این اتحاد مجدد استان های جنوبی و شمالی، که در قرن شانزدهم از هم جدا شده بودند، 15 سال به طول انجامید (30-1815). در این دوره بروکسل وضعیت سرمایه را با لاهه به اشتراک گذاشت. ظاهر آن به طور محسوسی تغییر کرد، بیش از همه به دلیل تخریب دیوارهای شهر (1810-1840) و جایگزینی آنها با بلوارهای درختکاری شده، و همچنین حفر کانال بروکسل-چارلروا، که از سال 1832 به بعد، حمل و نقل آبی را ممکن کرد. تا استان هاینو تا بندر آنتورپ از طریق پایتخت.

در سال 1830 انقلاب شد. بلژیک استقلال خود را به دست آورد و در قانون اساسی که توسط کنگره ملی تازه منتخب تصویب شد، بروکسل که نقش عمده ای در قیام علیه پادشاهی هلند داشت، پایتخت بلژیک و مقر حکومت نام گرفت. نخبگان بروکسل در طول قرن نوزدهم در سیاست ملی بلژیک غالب باقی ماندند. در همین حال، نقش سیاسی و اداری رو به رشد شهر اهمیت آن را به عنوان یک مرکز اقتصادی و مالی افزایش داد. با جمعیتی بیش از 123000 نفر در سال 1846، این شهر به گره مرکزی شبکه راه‌آهن و راه‌آهن بلژیک تبدیل شد. زیرساخت های مادی آن با استفاده از یک سیستم فاضلاب و آبرسانی مدرن، معرفی حمل و نقل عمومی و توسعه مناطق مسکونی جدید بسیار بهبود یافت. با این حال، از آنجایی که مناطق حومه شهرها در تراکم گنجانده شدند، مدیریت محلی تکه تکه تنها تا حدی و به تدریج ساده شد.